بلاگ alty

نوشتاری از خاطره، غلطان در اقیانوس اینترنت

برچسب: افشین یداللهی

  • یک روز می‌آیی که من دیگر دچارت نیستم

    یک روز می‌آیی که من دیگر دچارت نیستم از صبر لبریزم ولی چشم انتظارت نیستم یک روز می‌آیی که من نه عقل دارم نه جنون نه شک به چیزی نه یقین ، مست و خمارت نیستم شب‌زنده داری می کنی تا صبح زاری می کنی تو بیقراری می کنی ، من بیقرارت نیستم پاییز تو…

  • چه کردی؟

    تو با قلب ویرانه ی من چه کردی ببین عشق دیوانه ی من چه کردی در ابریشم عادت آسوده بودم تو با بالِ پروانه ی من چه کردی ننوشیده از جام چشم تو مستم خمار است میخانه ی من، چه کردی؟ مگر لایق تکیه دادن نبودم تو با حسرتِ شانه ی من چه کردی؟ مرا…