وقتی که شب هنگام گامی چند دور از من نزدیک دیواری که بر آن تکیه میزد بیشتر شبها با خاطر خود مینشست و ساز میزد مرد و موجهای زیر و اوج نغمههای او چون مشتی…
Date Archives اسفند ۱۳۹۸
من مست و تو دیوانه
من بیخود و تو بیخود ما را کی برد خانه من چند تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه در شهر یکی کس را هشیار نمی بینم هر یک بتر از دیگر شوریده و…
ناله زنجیر
گفتمش: ” شیرین ترین آواز چیست؟ ” چشم غمگینش به رویم خیره ماند قطره قطره اشکش از مژگان چکید لرزه افتادش به گیسوی بلند زیر لب غمناک خواند: ” ناله زنجیرها بر دست من! ”…