باغها را گرچه دیوار و در است
از هواشان راه با یکدیگر است
شاخهها را از جدایی گر غم است
ریشهها را دست در دستِ هم است
ای برادر در نشیب و در فراز
آدمی با آدمی دارد نیاز
گر تو چشمِ او شوی،او گوشِ تو
پس پدید آید چه دریاهای نو
هوشنگ ابتهاج
باغها را گرچه دیوار و در است
از هواشان راه با یکدیگر است
شاخهها را از جدایی گر غم است
ریشهها را دست در دستِ هم است
ای برادر در نشیب و در فراز
آدمی با آدمی دارد نیاز
گر تو چشمِ او شوی،او گوشِ تو
پس پدید آید چه دریاهای نو
هوشنگ ابتهاج