مانده ام تا از شما
پرواز پر پر کن ترین قوم جهان
ته مانده بال و پرم را پس بگیرم
مانده ام تا از شما خفاش های بی بصیرت
سوی چشمان ترم را پس بگیرم
مانده ام تا پشت این تکرارهای نامکرر
از شما ناماندنیها
باورم را
باورم را
باورم را پس بگیرم مانده ام
تا از شما اصوات گوش آزار موهن
حق آواز زنان کشورم را پس بگیرم
“من در اینجا ریشه در خاکم”
فریدون گفت و خوش گفت
من هم اینجا تا نفس باقیست می مانم
رفتنی جان!
رفتنی جان! گرچه سرتاپا دهانی گوش کن
هر سرکه بردار شمایان رفت از من بود
من بودم هر جوانی که شما
به هر طناب خویش دنبال سرش بودید
مانده ام تا از شما سی پاره خوانان برادرکش
سرم را پس بگیرم
من نخواهم رفت از اینجا
من نخواهم رفت می مانم که یک روز
بعد مرگم هم که باشد
از شما آتش فروزان
مانده خاکسترم را پس بگیرم
علی اکبر یاغی تبار
دیدگاهتان را بنویسید