بلاگ alty

نوشتاری از خاطره، غلطان در اقیانوس اینترنت

  • ریشه در خاک

    تو از این دشتِ خشکِ تشنه روزی کوچ خواهی کرد و اشک من تو را بدرود خواهد گفت. نگاهت تلخ و افسرده ست. دلت را خارخارِ ناامیدی سخت آزرده ست. غمِ این نابسامانی همه توش و توانت را ز تن برده است! تو با خون و عرق، این جنگلِ پژمرده را رنگ و رمق دادی….

  • شبم از بی ستارگی

    شبم از بی ستارگی، شب گور در دلم گرمی ستاره ی دور آذرخشم گهی نشانه گرفت که تگرگم به تازیانه گرفت بر سرم آشیانه بست کلاغ آسمان تیره گشت چون پر زاغ مرغ شب خوان که با دلم می خواند رفت و این آشیانه خالی ماند آهوان گم شدند در شب دشت آه از آن…

  • حال همه‌ی ما خوب است

     سلام! حال همه‌ی ما خوب است ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور، که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گویند با این همه عمری اگر باقی بود طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و نه این دلِ ناماندگارِ بی‌درمان! تا یادم نرفته است بنویسم حوالیِ خوابهای ما…

  • مقابله با ترس

    ترس اضطراب مقابله با آن استرس … .. . . همه را با هم میتوان داشت زمانی که از ترس خود بترسی. مسخره به نظر میاد اما من فکر نمیکنم صرف نترسیدن باعث مقابله باهاش میشه. با ترس میشه مقابله کرد راحت نیست سخت است زیاد ترسناکه بالاخره ترس است دست کم میتوان گرفت؟ گفتم…

  • درین سرای بی کسی، کسی به در نمی زند

    درین سرای بی کسی، کسی به در نمی زند به دشت پُر ملال ما پرنده پر نمی زند یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند گذر گهی است پر…

  • آغاز ماجرا

    سلام.این اولین که نه ولی دومین پستی هست که تو بلاگم دارم میزارم و قصد دارم هدفم از شروع بلاگ داشتن و بلاگ طور نوشتن توضیح بدم. توضیح؟ برای کی؟! نمیدونم. بخش اعظمش برای خودم یه بخش کوچیکیش هم -که الان هیچ ایده ای ازش ندارم و حتی فکر نمیکنم وجود داشته باشه- برای دوستی…

  • یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

    بغض چندین ساله ی ما باز شد یا علی گفتیم و عشق آغاز شد یا علی گفتیم و دریا خنده کرد عشق ما را باز هم شرمنده کرد یا علی گفتیم و گلها وا شدند عشق آمد قطره‌ها دریا شدند یاعلی گفتیم و طوفانی شدیم مست از آن دستی که می‌دانی شدیم یاعلی گفتیم و…