بلاگ alty

نوشتاری از خاطره، غلطان در اقیانوس اینترنت

دسته: شعر

  • شبم از بی ستارگی

    شبم از بی ستارگی، شب گور در دلم گرمی ستاره ی دور آذرخشم گهی نشانه گرفت که تگرگم به تازیانه گرفت بر سرم آشیانه بست کلاغ آسمان تیره گشت چون پر زاغ مرغ شب خوان که با دلم می خواند رفت و این آشیانه خالی ماند آهوان گم شدند در شب دشت آه از آن…

  • حال همه‌ی ما خوب است

     سلام! حال همه‌ی ما خوب است ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور، که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گویند با این همه عمری اگر باقی بود طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و نه این دلِ ناماندگارِ بی‌درمان! تا یادم نرفته است بنویسم حوالیِ خوابهای ما…

  • درین سرای بی کسی، کسی به در نمی زند

    درین سرای بی کسی، کسی به در نمی زند به دشت پُر ملال ما پرنده پر نمی زند یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند گذر گهی است پر…

  • یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

    بغض چندین ساله ی ما باز شد یا علی گفتیم و عشق آغاز شد یا علی گفتیم و دریا خنده کرد عشق ما را باز هم شرمنده کرد یا علی گفتیم و گلها وا شدند عشق آمد قطره‌ها دریا شدند یاعلی گفتیم و طوفانی شدیم مست از آن دستی که می‌دانی شدیم یاعلی گفتیم و…