مرور دسته‌بندی اجتماعی

قاصدک! برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس

قاصدک هان! چه خبر آوردی از کجا وز که خبر آوردی خوش خبر باشی اما .. اما گرد بام و در من بی ثمر می گردی انتظار خبری نیست مرا نه ز یاری نه ز…

بیشتر بخوان

ما گذرمان موقت است حتی

ما گذرمان موقت است حتی نگاهمان موقت است حتی صدایمان نایی ندارد گاهی از سر تفاوت فریادی سر میکشیم خاموشیم و گویا به این خاموشی محکومیم زندانیم اما رویای آزادی میپرورانیم میپرستیم و تشنه پرستیده…

بیشتر بخوان

بیا تا طرحی نو دراندازیم

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم شراب…

بیشتر بخوان

نی حدیث راه پر خون می‌کند

بشنو این نی چون شکایت می‌کند از جدایی‌ها حکایت می‌کند کز نیستان تا مرا ببریده‌اند در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق هر کسی کو…

بیشتر بخوان

ما خرابیم هنوز از غم ویرانی خود

کامرانان همه در فکر هوس رانی خود سفره فقر پر از جیره نورانی خود نقش بند دو جهان خفته به کنجی خاموش خسته از مشغله سخت جهانبانی خود شب پر از راز دگر دیسی او…

بیشتر بخوان

باز روزی مُرده‌ام به خانه باز خواهد گشت

من … بعد از هزار سالِ تمام حتی باز روزی مُرده‌ام به خانه باز خواهد گشت تو از این تنبوره‌زنانِ توی کوچه نترس نمی‌گذارم شب‌های ساکتِ پاییزی از هول و ولایِ لرزانِ باد بترسی …!…

بیشتر بخوان