ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست بی بادهی گلرنگ نمیباید زیست این سبزه که امروز تماشاگه ماست تا سبزهی خاک ما تماشاگه کیست خیام
مرور تگ باده
تا کی
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه پرکن قدح باده که معلومم نیست کاین دم که فرو برم برآرم یا نه خیام