بلاگ alty

نوشتاری از خاطره، غلطان در اقیانوس اینترنت

برچسب: نی

  • نی حدیث راه پر خون می‌کند

    بشنو این نی چون شکایت می‌کند از جدایی‌ها حکایت می‌کند کز نیستان تا مرا ببریده‌اند در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش من به هر جمعیتی نالان شدم جفت بدحالان و خوش‌حالان…

  • بانگ نی

    سینه می‌جوشد ز درد بی‌زبان ای نوای بی‌نوا نی را بخوان نی حدیث حسرت و حرمان ماست نی دوای درد بی‌درمان ماست نی خبر دارد از آن باران که ریخت آشیان لک لکی از هم گسیخت نی خبر دارد از آن گم کرده جفت آهوی کوهی که جز در خون نخفت نی خبر دارد ز…