برچسب: شعر
-
من راه خانه ام را گم کرده ام
من راه خانهام را گم کردهام ریرا میان راه فقط صدای تو نشانیِ ستاره بود که راه را بیدلیلِ راه جسته بودیم بیراه و بیشمال بیراه و بیجنوب بیراه و بیرویا من راه خانهام را گم کردهام اسامی آسان کسانم را نامم را، دریا و رنگ روسری ترا، ریرا دیگر چیزی به ذهنم نمیرسد حتی…
-
صبوری میکنم
دارم هی پا به پای نرفتن صبوری میکنم صبوری میکنم تا تمام کلمات عاقل شوند صبوری میکنم تا ترنم نام تو در ترانه کاملتر شود صبوری میکنم تا طلوع تبسم، تا سهم سایه، تا سراغِ همسایه… صبوری میکنم تا مَدار، مُدارا، مرگ… تا مرگ، خسته از دقالبابِ نوبتم آهسته زیر لب … چیزی، حرفی، سخنی…
-
مطرب عشق
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد عالم از ناله عشاق مبادا خالی که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد پیر دردی کش ما گر چه ندارد زر و زور خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد محترم دار دلم کاین مگس قندپرست تا هواخواه تو…
-
حال همهی ما خوب است
سلام! حال همهی ما خوب است ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور، که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگویند با این همه عمری اگر باقی بود طوری از کنارِ زندگی میگذرم که نه زانویِ آهویِ بیجفت بلرزد و نه این دلِ ناماندگارِ بیدرمان! تا یادم نرفته است بنویسم حوالیِ خوابهای ما…
-
درین سرای بی کسی، کسی به در نمی زند
درین سرای بی کسی، کسی به در نمی زند به دشت پُر ملال ما پرنده پر نمی زند یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند گذر گهی است پر…
-
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
بغض چندین ساله ی ما باز شد یا علی گفتیم و عشق آغاز شد یا علی گفتیم و دریا خنده کرد عشق ما را باز هم شرمنده کرد یا علی گفتیم و گلها وا شدند عشق آمد قطرهها دریا شدند یاعلی گفتیم و طوفانی شدیم مست از آن دستی که میدانی شدیم یاعلی گفتیم و…