پایانی بر این داستان نیست فصل تازه ای برایت مینویسم اشک هایمان را میبینی عزا گرفته ایم تو گویی خشممان خفته است اما باور نکن خودنوشتار
مرور تگ ظلم
من اگر ما نشویم
من اگر ما نشویم، تنهایم تو اگر ما نشوی، خویشتنی از کجا که من و تو شور یکپارچگی را در شرق باز بر پا نکنیم از کجا که من و تو مشت رسوایان را وا…
آه، ای فریاد
خانه ام آتش گرفته ست، آتشی جانسوز هر طرف می سوزد این آتش پرده ها و فرشها را، تارشان با پود من به هر سو می دوم گریان در لهیب آتش پر دود وز میان…