بلاگ alty

نوشتاری از خاطره، غلطان در اقیانوس اینترنت

  • فرزند ایران

    فرزند ایران

    بر سنگ گوری تازه نامی هست دارنده این نام را هرگز ندیدم من اینجا میان سوگواران آشنایانند و خویشانند و مردمانی هم که چون من، دارنده این نام را هرگز ندیدند و نمیدانند اما؛ هرکس که اینجا هست با خشم و فریادی گره در مشت می داند، که او را کُشت! بر گِرد گور تازه…

  • خوش باش

    خیام اگر ز باده مستی خوش باش با ماهرخی اگر نشستی خوش باش چون عاقبت کار جهان نیستی است انگار که نیستی چو هستی خوش باش خیام

  • همزاد

    هزار سال پیش شبی که ابر اختران از دوردست می‌گذشت از فراز بام من صدام کرد چه آشناست این صدا همان که از زمان گاهواره می‌شنیدمش همان که از درون من صدام می‌کند هزار سال میان جنگل ستاره‌ها پی تو گشته‌ام ستاره‌ای نگفت کزاین سرای بی کسی، کسی صدات می‌کند؟ هنوز دیر نیست هنوز صبر…

  • دلبر برفت

    دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم چون سخت بود در دل سنگش اثر نکرد حافظ

  • آن سالهای دور وقتی بچه بودم

    آن سالهای دور وقتی بچه بودم مادر میگفت پدر در زندان است، منتظر باش پدر روزی به خانه بر میگردد و مادر میگفت زندان هم مثل هر اتاق 4 دیوار دارد و یک در که همیشه بسته است… دیالوگ فیلم گل های داوودی (رسول صدر عامری)

  • آن سوی هر چه حرف و حدیث امروزست

    آن سوی هر چه حرف و حدیث امروزست همیشه سکوتی برای آرامش و فراموشی ما باقی است می توانیم بدون تکلم خاطره ای حتی کامل شویم می توانیم دمی در برابر جهان به یک واژه ساده قناعت کنیم من حدس می زنم از آواز آن همه سال و ماه هنوز بیت ساده ای از غربت…