-
من مست و تو دیوانه
من بیخود و تو بیخود ما را کی برد خانه من چند تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه در شهر یکی کس را هشیار نمی بینم هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه جانا به خرابات آ تا لذت جان بینی جان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانه هر گوشه یکی…
-
ناله زنجیر
گفتمش: ” شیرین ترین آواز چیست؟ ” چشم غمگینش به رویم خیره ماند قطره قطره اشکش از مژگان چکید لرزه افتادش به گیسوی بلند زیر لب غمناک خواند: ” ناله زنجیرها بر دست من! ” گفتمش: ” آنگه که از هم بگسلند… ” خنده تلخی به لب آورد و گفت: ” آرزوئی دلکش است اما…
-
ارغوان، شاخهی همخون جداماندهی من
ارغوان شاخهی همخون جداماندهی من آسمان تو چه رنگست امروز؟ آفتابیست هوا یا گرفتهست هنوز؟ من درین گوشه که از دنیا بیرونست آسمانی به سرم نیست از بهاران خبرم نیست آنچه میبینم دیوار است آه این سخت سیاه آنچنان نزدیکست که چو برمیکشم از سینه نفس نفسم را برمیگرداند ره چنان بسته که پرواز نگه…
-
حیدر بابا
حیدر بابا، دنیا یالان دنیا دی حیدر بابا ، دنیا ، دنیای دروغی است *** سلیماندان، نوح دان قالان دنیا دی از سلیمان و نوح این دنیا مونده *** اوغول دوغان، درده سالان دنیا دی بچه داده و به درد گرفتار میکنه این دنیا *** هر کیمسیه هر نه وئریب، الیبدی به هر کی هر…
-
فرزند ایران
بر سنگ گوری تازه نامی هست دارنده این نام را هرگز ندیدم من اینجا میان سوگواران آشنایانند و خویشانند و مردمانی هم که چون من، دارنده این نام را هرگز ندیدند و نمیدانند اما؛ هرکس که اینجا هست با خشم و فریادی گره در مشت می داند، که او را کُشت! بر گِرد گور تازه…
-
خوش باش
خیام اگر ز باده مستی خوش باش با ماهرخی اگر نشستی خوش باش چون عاقبت کار جهان نیستی است انگار که نیستی چو هستی خوش باش خیام