دلم به بوی تو آغشته است
سپیده دمان
کلمات سرگردان بر میخیرند و خواب آلوده دهان مرا میجویند
تا از تو سخن بگویم
کجای جهان رفته ای
نشان قدم هایت
چون دان پرندگان
همه سوئی ریخته است
باز نمیگردی، میدانم
و شعر
چون گنجشک بخار آلودی
بر بام زمستانی
به پاره یخی بدل خواهد شد.
شمس لنگرودی
دیدگاهتان را بنویسید