بلاگ alty

نوشتاری از خاطره، غلطان در اقیانوس اینترنت

برچسب: گریه

  • در من کسی آهسته می گرید

    در من کسی آهسته می گرید خاموشم اما دارم به آواز ِ غم خود می دهم گوش وقتی کسی آواز می خواند خاموش باید بود غم داستانی تازه سر کرده ست اینجا سراپا گوش باید بود : – درد از نهاد ِ آدمیزاد است ! آن پیر ِ شیرین کار ِ تلخ اندیش حق گفت…

  • ما خرابیم هنوز از غم ویرانی خود

    کامرانان همه در فکر هوس رانی خود سفره فقر پر از جیره نورانی خود نقش بند دو جهان خفته به کنجی خاموش خسته از مشغله سخت جهانبانی خود شب پر از راز دگردیسی غوک و شب تاب مردگان فکر غذای جسد فانی خود بزم عرفان شده برپا، قدحش پر ز شراب شاهدان، مست از این…