بلاگ alty

نوشتاری از خاطره، غلطان در اقیانوس اینترنت

  • سادگان صبور

    درست است که من همیشه از نگاه نادرست و طعنه تاریک ترسیده ام درست است که زیر بوته باد سر بر خشت خالی نهاده ام درست است که طاقت تشنگی در من نیست اما با این همه گمان مبر که در برودت این بادها خواهم برید ! از جنوب که آمدم لهجه ام شبیه سوال…

  • آخر شاهنامه

    این شکسته چنگ بی قانون رام چنگ چنگی شوریده رنگ پیر گاه گویی خواب می‌بیند خویش را در بارگاه پر فروغ مهر طرفه چشم انداز شاد و شاهد زرتشت یا پری زادی چمان سرمست در چمنزاران پاک و روشن مهتاب می‌بیند روشنی‌های دروغینی کاروان شعله‌های مرده در مرداب بر جبین قدسی محراب می‌بیند یاد ایام…

  • میترسم … کای بیخبران راه نه آنست و نه این

    قومی متفکرند اندر ره دین قومی به گمان فتاده در راه یقین میترسم از آن که بانگ آید روزی کای بیخبران راه نه آنست و نه این خیام

  • کوزه‌گر دهر

    جامی است که عقل آفرین میزندش صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش این کوزه‌گر دهر چنین جام لطیف می‌سازد و باز بر زمین میزندش خیام

  • ریشه‌ها را دست در دستِ هم

    باغ‌ها را گرچه دیوار و در است از هواشان راه با یکدیگر است شاخه‌ها را از جدایی گر غم است ریشه‌ها را دست در دستِ هم است ای برادر در نشیب و در فراز آدمی با آدمی دارد نیاز گر تو چشمِ او شوی،او گوشِ تو پس پدید آید چه دریاهای نو هوشنگ ابتهاج

  • اشتباه از ما بود…

    اشتباه از ما بود اشتباه از ما بود که خواب سرچشمه را در خیال پیاله می دیدیم دستهامان خالی دلهامان پر گفتگوهامان مثلا یعنی ما کاش می دانستیم هیچ پروانه ای پریروز پیلگی خویش را به یاد نمی آورد حالا مهم نیست که تشنه به رویای آب می میریم از خانه که می آئی یک…