-
ای سرزمین!
«ای سرزمین! کدام فرزندها، در کدام نسل تو را آزاد، آباد و سربلند، با چشمان باور خود خواهند دید؟ ای مادر، ای ایران! جان زخمی تو در کدام روز هفته التیام خواهد پذیرفت؟ چشمان ما به راه عافیت تو سپید شد. ای ما نثار عافیت تو» محمود دولت آبادی (کتاب نون نوشتن)
-
در وصف ریشهها در خاک
ممکن است آدم بی وطن باشد ، تمام زندگیش را در یک چمدان بگذارد و به جایی برود که حتی صدای پرنده هاش هم جور دیگریست ، ممکن آدم گاهی شب ها در آمستردام یا پاریس خواب کوچه پس کوچه های کاشمر و بروجرد و کاشان را ببیند و صبح با قلبی مچاله از خواب…
-
عکس مشترک
عکس های تنهای تو هم دلتنگیم را کمتر میکند هم بیشتر عکس هایی که دیگران از تو گرفته اند در آن مدت کوتاه آنقدر سرمان گرم بود و آنقدر به جدایی فکر نمی کردیم که نه عکسی از هم گرفتیم نه با هم و حالا اگر فقط یک دلیل ساده برای دیدار دوباره ی ما…
-
سینه مالامال درد است
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل…
-
یادآر زشمع مرده یادآر
یادآر زشمع مرده یادآر ای مرغ سحر! چو این شب تار / بگذاشت ز سر سیاهکاری وز نفحهی روحبخش اسحار / رفت از سر خفتگان خماری بگشود گره ز زلف زرتار / محبوبهی نیلگون عماری یزدان به کمال شد پدیدار / و اهریمن زشتخو حصاری یادآر ز شمع مرده یادآر ای مونس یوسف اندرین بند…