بلاگ alty

نوشتاری از خاطره، غلطان در اقیانوس اینترنت

  • سپیده دمان

    دلم به بوی تو آغشته است سپیده دمان کلمات سرگردان بر میخیرند و خواب آلوده دهان مرا میجویند تا از تو سخن بگویم کجای جهان رفته ای نشان قدم هایت چون دان پرندگان همه سوئی ریخته است باز نمیگردی، میدانم و شعر چون گنجشک بخار آلودی بر بام زمستانی به پاره یخی بدل خواهد شد….

  • این ها همه را دوست دارم اما

    هر آنکه دیدم و درک کردم هر آنچه فهمیدم و تجربه کردم هر صدایی که شنیدم و گوش سپردم هر نگاهی که دیدم و چشم گرفتم همه آن هرها در برابر این ها که تازه دیدم و شنیدم و فهمیدم زمان گذشت و پیدایش کردم و بوییدمش که گویی از ابتدا کنارم بوده تنها ندیده…

  • عدالت کجایی

    هر وعده که دادند به ما باد هوا بود هر نکته که گفتند غلط بود و ریا بود چوپانی این گله به گرگان بسپردند این شیوه و این قاعده ها رسم کجا بود ؟ رندان به چپاول سر این سفره نشستند اینها همه از غفلت و بیحالی ما بود! خوردند و شکستند و دریدند و…

  • خبرت هست که از خویش خبر نیست مرا

    خبرت هست که از خویش خبر نیست مرا گذری کن که ز غم راهگذر نیست مرا گر سرم در سر سودات رود نیست عجب سر سودای تو دارم غم سر نیست مرا ز آب دیده که به صد خون دلش پروردم هیچ حاصل به جز از خون جگر نیست مرا بی رخت اشک همی بارم…

  • آنچه میان ما و شماست

    آنچه میانِ ما و شماست، به یک سال به‌سر نمی‌رسد، به پنج سال به‌سر نمی‌رسد، یا به ده سال، یا هزار سال نبردهای رهایی‌بخش مانند روزه دیرپایند، و ما بر سینه‌هاتان می‌مانیم چونان نقش بر سنگ، می‌مانیم در آوای ناودان‌ها، در بال‌های کبوتران می‌مانیم در خاطرۀ خورشید، و در دفتر روزگاران می‌مانیم در بازیگوشیِ کودکان،…

  • آی آدم ها

    آی آدم ها

    موج، می آمد، چون کوه و به ساحل می خورد از دلِ تیره امواج بلند آوا، که غریقی را در خویش فرو می برد، و غریوش را با مشت فرو می کشت، نعره ای خسته و خونین ، بشریت را، به کمک می طلبید: « ای آدم ها… آی آدم ها…» ما شنیدیم و به…