مرور دسته‌بندی شعر

ما خرابیم هنوز از غم ویرانی خود

کامرانان همه در فکر هوس رانی خود سفره فقر پر از جیره نورانی خود نقش بند دو جهان خفته به کنجی خاموش خسته از مشغله سخت جهانبانی خود شب پر از راز دگر دیسی او…

بیشتر بخوان

لحظه ی دیدار نزدیک است

لحظه ی دیدار نزدیک است باز من دیوانه ام، مستم باز می لرزد، دلم، دستم بازگویی در جهان دیگری هستم های! نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ! های! نپریشی صفای زلفکم را، دست! آبرویم…

بیشتر بخوان

تو هم محتاج خواهی شد جهان دار مکافات است

من و جام می ‌و معشوق، الباقی اضافات است اگر هستی که بسم‌الله، در تاخیر آفات است مرا محتاج رحم این و آن کردی ملالی نیست تو هم محتاج خواهی شد جهان دار مکافات است…

بیشتر بخوان

غم نان اگر بگذارد

از دستهای گرم تو کودکان توامان آغوش خویش سخن ها می توانم گفت غم نان اگر بگذارد. نغمه در نغمه درافکنده ای مسیح مادر، ای خورشید! از مهربانی بی دریغ جانت با چنگ تمامی ناپذیر…

بیشتر بخوان